Kashafrud river - رودخانه کشف رود

Kashafrud river - رودخانه کشف رود

اینجا درباره رودخانه کشفرود ایران مینویسم
Kashafrud river - رودخانه کشف رود

Kashafrud river - رودخانه کشف رود

اینجا درباره رودخانه کشفرود ایران مینویسم

گندواش- درمنه وحشی از مازندران تا شهر توس

اینجا درباره یک سری از گیاهان بومی کشفرود نوشتم. کشفرود و زمین های اطراف آن که تحت عنوان شهر توس و تابران معرفی میشده، مرغزار معروفی داشته به نام مرغزار رایکان که در کتاب های کهن از آن نوشته اند.

هنوز که هنوزه مرغزار در منطقه پابرجاست، منتها به صورت پراکنده.

بعد از مرغزار، مثل دشت های مازندران و گرگان اطراف کشفرود گندواش گیاه بومی بوده است. کشفرود، رودی به طول 294 کیلومتر بوده است که در نزدیکی اترک، از رودهای قوچان سرچشمه میگیرد. قوچان که در شمال خراسان است نزدیک استان گلستان و مازندران بوده است. میتوان حدس زد که بذر گندواش (درمنه وحشی) از طریق رودخانه در سرتاسر منطقه شمالی کشور تا انتهای مسیر رودخانه کشفرود پخش میشده است.

نکته جالب کشفرود هم همین جاست. کشفرود که بیشتر به رشته کوه هزار مسجد نزدیک است تا به رشته کوه بینالود،  ویژگی های خاص اقلیمی خود را دارد. رشته کوه بینالود آن سمت دشت مشهد می افتد. طرقبه شاندیز آن شهرت جهانی دارد، و این شهرت به واسطه رویش گیاهان خاص آن منطقه است: باغ های پونه کوهی، و تمشک و آلبالو آن را از سایر مناطق متمایز میکرده است. در میان کوهها درختان زالزالک وحشی و سایر گیاهان دارویی معروف رشد میکرده است. سنگ های میکاشیست آن که سنگ قبرهای روستای کنگ است، یادآور گردش های علمی در آن مناطق است.

کشفرود به دلیل عبور از شهرهای چناران، گلبهار و مشهد منطقه ای چند فرهنگی که پوشش گیاهی شمال ایران را یادآور می شود، داشته است. یکی از این پوشش های گیاهی، گیاه دارویی گندواش است.

گندواش:

گندواش که ماده فعال آن آرتمیزینین است، خواص ضد ویروسی و درمانی برای مالاریا دارد. خوردن آن برای مادران باردار و شیرده توصیه نمی شود. به دلیل عطر خاصی که دارد، از آن اسانس میگیرند و خاصیت ضد سرطانی دارد. آن را به صورت دمنوش مصرف میکنند.

روستا و کارآفرینان شهری

از قدیم رسم بوده که مرز جنگل رو با سنگ هایی مشخص کنند و کسی به آن تخطی نمیکرده. من یه جستجو زدم و دیدم که این در مورد ایران صادق نیست. در حالیکه در کشورهای دیگه این سنگ جداکننده مرز جنگل از زمین های کشاورزی انقدر دست نخورده و ثابت سر جای خودش میمونه که تبدیل به آثار باستانی میشه، تو ایران یه همچین چیزی نداریم!

برای حفاظت از جنگل بیشتر از هر چیز مردم محلی خیلی نقش دارند، وقتی شخص غیربومی وارد محل میشود مردم او را به کدخدا و بزرگتر روستا معرفی میکنند، و او نیز از کار و هدف شخص غیربومی پرس و جو می کند و اجازه ورود به جنگل ها که تحت حفاظت آنهاست با حساب کتاب داده میشود. جاهایی که روستا کمرنگ شده و اشخاص غیربومی بر محلی ها ارجح می شوند و سود مردم محلی از کار های مرتبط با جنگل کم می شود وضع تغییر می کند. در این حالت اشخاص غیر بومی در قالب گردشگر و کارآفرین و سرمایه گذار به شکل شخصی که به خاطر سرمایه اش باید احترام شود، وارد روستا می شود و خدای کدخدا و روستاست. مردم محلی حقی برای دفاع از جنگل یا آب و خاک خودشون ندارند.

دولت هم هدفش رو میذاره توسعه گردشگری و توسعه سرمایه گذاری. کارافرین ها به تخریب محیط زیست و ساختار فرهنگی اقتصادی روستا ها می زنند و از دولت جایزه می گیرند. روستایی ها بیچاره می شوند و زمینشان را با یک خودرو عوض می کنند و حاشیه نشین شهر میشوند.

مردم با خاطراتشون در محیط زیست زندگی می کنند. قشنگ نگاه میکنی روی نقشه منطقه حفاظت شده شادگان نوشته و یکی هم از شور خاطراتش یه قبر ناخدایی وسط تالابی که دیگه الآن نیست نشانی فقط آنجا گذاشته. روی نقشه، نه جای دیگه.

در مورد کشفرود دیدیم در منطقه کوه رادکان رشته کوه هزارمسجد شرکت های کارافرین زیادی آمده و جنگل های ارس سیستان هم خورده شده، منطقه شکار ممنوع را به نام منطقه تفنگ دره نام نهاده اند. وقتی که خوب این منطقه از آدم و حیوان خالی شد اینجا هم پیست اسکی می زنند، تا گردشگر جذب کنند.

از انجا که کشفرود خیلی طویل و وسیع بود،فقط با یکی دو تا کارآفرین نمیشد از بین برود. هرگوشه کسی دستی گذاشته تا این رود بزرگ رو خشک کند. هزار لیچار بار این رود بیچاره کردند تا کسی دیگر به آن نگاه هم نکند، از کشاورز و روستایی کنار آن گرفته تا کودکان مدرسه وسط شهر. تا حرف چنین چیزهایی میشه کلی مساله پیش می آید: فرونشست زمین!

میگن ژاپن تا حدی مساله فرونشستش رو حل کرده و چاه های غیرمجاز مثل ایران کمتر داره. با فرونشست هم مردم بیشتر مجبور به ترک منطقه میشوند تا زمین های مفت فرونشسته را کدام سرمایه گذار بخرد و ببرد.

یک کم به خودمون بیایم.