از قدیم رسم بوده که مرز جنگل رو با سنگ هایی مشخص کنند و کسی به آن تخطی نمیکرده. من یه جستجو زدم و دیدم که این در مورد ایران صادق نیست. در حالیکه در کشورهای دیگه این سنگ جداکننده مرز جنگل از زمین های کشاورزی انقدر دست نخورده و ثابت سر جای خودش میمونه که تبدیل به آثار باستانی میشه، تو ایران یه همچین چیزی نداریم!
برای حفاظت از جنگل بیشتر از هر چیز مردم محلی خیلی نقش دارند، وقتی شخص غیربومی وارد محل میشود مردم او را به کدخدا و بزرگتر روستا معرفی میکنند، و او نیز از کار و هدف شخص غیربومی پرس و جو می کند و اجازه ورود به جنگل ها که تحت حفاظت آنهاست با حساب کتاب داده میشود. جاهایی که روستا کمرنگ شده و اشخاص غیربومی بر محلی ها ارجح می شوند و سود مردم محلی از کار های مرتبط با جنگل کم می شود وضع تغییر می کند. در این حالت اشخاص غیر بومی در قالب گردشگر و کارآفرین و سرمایه گذار به شکل شخصی که به خاطر سرمایه اش باید احترام شود، وارد روستا می شود و خدای کدخدا و روستاست. مردم محلی حقی برای دفاع از جنگل یا آب و خاک خودشون ندارند.
دولت هم هدفش رو میذاره توسعه گردشگری و توسعه سرمایه گذاری. کارافرین ها به تخریب محیط زیست و ساختار فرهنگی اقتصادی روستا ها می زنند و از دولت جایزه می گیرند. روستایی ها بیچاره می شوند و زمینشان را با یک خودرو عوض می کنند و حاشیه نشین شهر میشوند.
مردم با خاطراتشون در محیط زیست زندگی می کنند. قشنگ نگاه میکنی روی نقشه منطقه حفاظت شده شادگان نوشته و یکی هم از شور خاطراتش یه قبر ناخدایی وسط تالابی که دیگه الآن نیست نشانی فقط آنجا گذاشته. روی نقشه، نه جای دیگه.
در مورد کشفرود دیدیم در منطقه کوه رادکان رشته کوه هزارمسجد شرکت های کارافرین زیادی آمده و جنگل های ارس سیستان هم خورده شده، منطقه شکار ممنوع را به نام منطقه تفنگ دره نام نهاده اند. وقتی که خوب این منطقه از آدم و حیوان خالی شد اینجا هم پیست اسکی می زنند، تا گردشگر جذب کنند.
از انجا که کشفرود خیلی طویل و وسیع بود،فقط با یکی دو تا کارآفرین نمیشد از بین برود. هرگوشه کسی دستی گذاشته تا این رود بزرگ رو خشک کند. هزار لیچار بار این رود بیچاره کردند تا کسی دیگر به آن نگاه هم نکند، از کشاورز و روستایی کنار آن گرفته تا کودکان مدرسه وسط شهر. تا حرف چنین چیزهایی میشه کلی مساله پیش می آید: فرونشست زمین!
میگن ژاپن تا حدی مساله فرونشستش رو حل کرده و چاه های غیرمجاز مثل ایران کمتر داره. با فرونشست هم مردم بیشتر مجبور به ترک منطقه میشوند تا زمین های مفت فرونشسته را کدام سرمایه گذار بخرد و ببرد.
یک کم به خودمون بیایم.خراسان رضوی به زیبایی های بسیار و آب و هوای لطیفش شهرت دارد. هر ساله گردشگران بسیاری راهی سفر به مقصد مشهد می شوند. در این میان کوهنوردان حرفه ای گشتی در اکوتوریسم رویایی اطراف مشهد میزنند. یکی از دیدنی ترین مناظر این منطقه مربوط به رشته کوه هزار مسجد است. معروفترین قله این رشته کوه، قله هزار مسجد نام دارد که در فاصله کمی با دو قله شبیه هم که باهم نام قله "آت قلاق" (گوش اسب) را گرفته اند قرار گرفته است.
گردشگران بسیاری پس از بازدید از کلات نادری بار سفر برای طبیعت گردی حرفه ای می بندند و برای متر کردن قله هزار مسجد راهی آن میشوند. برخی متراژ آن را 3140 و برخی کمتر و برخی بیشتر تخمین زده اند.
قرار گرفتن کوه های هزار مسجد در دسته پدیده های بوم شناختی و منطقه حفاظت شده "ارس سیستان" ارتفاعاتی بکر سرشار از آبشارها و زیست بوم های حیات وحش جذابیت تماشای آن را به ویژه برای طبیعت گردان حرفه ای و محققان دوچندان کرده است.
سایر مشخصات قله های هزار مسجد
قله آت قولاق (گوش اسب): یکی از قلههای معروف رشته کوه هزار مسجد قله گوش اسب میباشد که به گویش ترکی به آن آت قولاق گفته می شود. این قله در منطقه نورالی واقع شده است و فاصله کمی با قله هزار مسجد دارد.
این قله دارای ۲ صخره بزرگ است که شبیه گوشهای اسب هستند و دلیل نامگذاری آن میباشند.
قله هزارمسجد: هزار مسجد بین کلات و مشهد واقع شده است. از سمت جاده سد کارده و همچنین از کلات نادر برای رسیدن به آن مسیر دسترسی وجود دارد.
اگر از سمت کلات به این مکان بروید، به کلات که رسیدید باید به سمت لائین بروید. لائین در کیلومتر ۳۵ جاده کلات به درگز واقع شده است که این مسیر نیز دیدنیهای بسیار دارد.
روستای لایین کهنهکمتر از ۵۰۰ متر پیش از رسیدن به پل لائین یک جاده در سمت چپ قرار دارد که به سمت احمدآباد، رباط، بابا رمضان، خاکستر، چهارراه و لائین کهنه میرود.
تا رباط جاده به طول ۶ کیلومتر آسفالت شده است. به رباط که برسید سمت راست به روستای بابا رمضان میرود که تابلویی را مشاهده خواهید کرد که روی آن درج شده، ۵ کیلومتر و سمت چپ هم به سمت روستاهای خاکستر، چهارراه و لایین کهنه میرود.امکانات
نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید، این است که در این منطقه امکانات به حداقل خود میرسد و امکاناتی همچون پارکینگ، سرویس بهداشتی، اقامتگاه، بوفه و غیره وجود ندارد و شما برای این که بخواهید به این قله صعود کنید، باید از پیش، کوله خود را با تمامی تجهیزات مورد نیاز تکمیل کرده و به همراه خود آب و مواد خوراکی مورد نیاز را داشته باشید تا در هنگام صعود دچار مشکل نشوید.
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید کوه های هزار مسجد با سه قله تاریخی هزار مسجد، رادکان و آت قلاق از منابع مهم آبی کشفرود میباشند که توجه بیشتری، طبیعت شکننده آن میطلبد.
در بین راه، روستای سرسبز خاکستر قرار دارد. به آخر روستای چهارراه که برسید یک دوراهی دیده میشود. راه سمت راست به طرف لائین کهنه و راه مستقیم سمت منطقهای به نام عرب چاه میرود. از اینجا به بعد فقط پیاده یا با ماشین کمکدار باید رفت.
ارتفاع روستای بابا رمضان حدود ۱۰۵۰ متر است و اهالی آن کرد زبان هستند. بیشتر روستاهای منطقه به زبانهای کردی و ترکی صحبت میکنند. در آخر روستا امامزادهای قرار گرفته است که امکانات مناسبی برای پخت غذا، استراحت و خواب دارد.
صعود به قله هزار مسجد از مسیر روستای لایین کهنه
از کنار باغات روستای بابا رمضان مسیر رودخانه را به سمت بالا و روستای لایین کهنه در پیش میگیریم. به علت نبود چشمه مناسب در مسیر بهتر است از چشمه امامزاده آب برداشت نماییم.
پس از کمی پیادهروی، دره تنگتر میشود و دیوارههای اطراف سر به فلک میکشد. در برخی نقاط باید از عرض رودخانه عبور کرد. چندین آبشار کوچک و بزرگ زیبایی دره را دو چندان مینماید.
با پیشروی بر عرض دره اضافه میشود و باغات روستا نمایان میشوند. راهپیمایی از بابا رمضان تا لایین کهنه ۲ ساعت زمان میبرد. ارتفاع روستای لایین کهنه حدود ۱۴۵۰ متر است.
روستایی کوچک و تاریخی در دل کوههای هزار مسجد که مردم روستا میگویند زمانی روستای بزرگی بوده و جمعیتی حدود ۱۰۰۰ خانوار داشته است که به علت سیلی بزرگ در اواخر قاجاریه، کاملا تخریب شده. اکثر مردم آن نیز به پاییندست کوچ نمودهاند.
آثاری از چند برج نگهبانی در چند نقطه دیده میشود. امامزادهای نیز در روستا وجود دارد که اولیای بالا نامیده میشود و بنای آن از امامزاده بابا رمضان کوچکتر است.
در سمت چپ دره و زیر دیوارهها مسیر ادامه مییابد و پس از اندکی پیمایش به حصار پارک ملی تندوره خواهد رسید.
محلیها نام این بخش از دره را “زوی ژور” نامیدهاند. در ادامه مسیر را در جوار رودخانه پی میگیریم تا به جنگلبانی برسیم. از اینجای مسیر قله هزار مسجد قابل مشاهده است. پیمایش از روستای لائین کهنه تا جنگلبانی تقریبا دو ساعت زمان نیاز دارد
مسیر در کنار رود سمت چپی ادامه مییابد. مسیر را پیموده تا به خانههای عشایر و چشمههای زیبای اولنگ نورالی یا نورعلی در ارتفاع حدودا ۲۱۰۰ متری برسیم که مکانی مناسب برای شبمانی است. دنباله مسیر از جاده خاکی در شرق اولنگ ادامه مییابد و بالا میرود تا جایی که یک راه پاکوب از جاده جدا شده و بالا میرود.
از اینجا به بعد ادامه مسیر صعود با مسیر دره چهارراه مشترک میشود. پس از دو نیم ساعت پیمایش شیب تند، پاکوب از دهانه یک دهلیز وارد دشت مسطحی میشود. پس از رسیدن به دشت، قله هزار مسجد در جنوب غربی مشاهده میشود. پس در ادامه، مسیر را به سوی جنوب و اولنگ شاهی دنبال کرده و با نیم ساعت پیمایش به خانههای عشایر میرسیم.
مسیر پاکوب، ما را تا رسیدن به منطقه کفی قله هدایت میکند و در ادامه با یکساعت پیمایش به جاده خاکی که از دامنه جنوبی و روستای بقمج میآید میرسیم. این جاده تا مسجد سنگی روی قله ادامه دارد.
زمان بندی مسیر دره بابا رمضان و لایین کهنه به قله هزار مسجد
روستای بابارمضان تا روستای لایین کهنه (۲ ساعت)
روستای لایین کهنه تا ساختمان جنگلبانی (۲ ساعت)
جنگلبانی تا اولنگ نورآلی (نورعلی) (۲/۵ ساعت)
اولنگ تا ابتدای کفی دشت (۲/۵ ساعت)
ابتدای کفی دشت تا قله هزار مسجد (۱/۵ ساعت)
با توجه به موقعیت ارتفاعات هزار مسجد و همجواری با توده سرد سیبری و جهت چینخوردگیها، همواره تغییرات جوی در منطقه سریع رخ میدهد و هوا به سرعت دگرگون میشود و به خصوص در فصول پاییز و بهار خطر رعد و برق و سیل وجود دارد.
با داشتن نقشه دقیق و اطلاعات کافی و مناسب و آشنایی به راههای پاکوب و مالرو، در یک شرایط جوی مناسب میتوان در یک برنامه ۲ تا ۳ روزه صعود به قله هزار مسجد را از مسیرهای شمالی انجام داد.
از زیر درختان تنومند و سر به فلک کشیده پارک ملت که رد بشین، صدای پرستوها، طوطی ها و پرنده های عجیب غریب زیادی را میشنوید. یک دریاچه مصنوعی پر از آب با چند تا اردک و مرغابی هم آنجاست.
ردپای رودخانه چهل بازه با سرچشمه کوه های سیاه خوانی، در این پارک مشهود است. رود چهل بازه که از روستاهای گردشگری کنگ، و زشک میگذره و با عبور از مایان سفلی و علیا به طرقبه میرسد، با کال چهل بازه از بلوار امامت فعلی و سید رضی میگذره تا برسه به پارک ملت. این رودخانه در انتها به کشفرود وارد میشده و آن را پر آب میکرده و مسیر کشفرود بزرگ را قطعی میکرده است.
روستای کنگ که به روستای پلکانی شهرت دارد، اخیرا با آبشارها و رودخانه چهل بازه شهرت بیشتری پیدا کرده است. کوه های منحصر به فرد سیاه خوانی هم برای کوهنوردان جذابیت خاصی دارد. آن ها راهی این منطقه خاص میشوند و بعنوان طبیعت گرد حرفه ای و محقق در آنجا قدم میگذارند. حتی سنگ قبرهای روستای کنگ ارزش تاریخی و علمی دارند. آنها که اغلب از جنس سنگ میکاشیست هستند، روی تپه ای مشرف به روستا قرار دارند. به روستای کنگ ماسوله خراسان می گویند و قدمت آن به پیش از اسلام بازمیگردد.
منظره سیاه خوانی در میان رشته کوه بینالود تشکیل شده از کوه های یکی پس از دیگری که ناهمواری های کوهستانی غرب مشهد را شکل میدهند. اما، برای طبیعت گردان غیر حرفه ای که امکانات بیشتری نیاز دارند، همین پارک ملت به اندازه کافی مناسب است. اخیرا هم بین تقاطع چند سطحی یک آبنما که فواره آن از میان صخره های مصنوعی میگذرد گذاشته اند که یادآور آب فراوان منطقه باشد. پارک ملت از جاهای دیدنی مشهد است که مسیر آن با مترو از فرودگاه و راه آهن در دسترس است
__________________
Mellat Park and Kashafrud
As you walk under the tall, towering trees of Mellat Park, you will hear the sounds of swallows, parrots, and many strange birds. There is also an artificial lake filled with water with a few ducks and geese.
The footprints of the Chehelbaze River, with its source in the Siahkhani Mountains, are evident in this park. The Chehelbaze River, which passes through the tourist villages of Kang and Zeshk and reaches Torqaba by passing through the Lower and Upper Mayans, passes through the current Imamat Boulevard and Seyyed Razi with the Chehelbaze River until it reaches Mellat Park. This river eventually enters Kashfrud, filling it with water and determining the route of the Great Kashfrud.
The village of Kang, known as the village of stairs, has recently become more famous with its waterfalls and the Chehelbaze River. The unique Siahkhani Mountains are also of particular interest to mountaineers. They head to this special area and set foot there as professional nature travelers and researchers. Even the tombstones of Kang village have historical and scientific value. They are mostly made of mica stone and are located on a hill overlooking the village. Kang village is called Masouleh Khorasan and its history dates back to before Islam.
The landscape of Siah Khani is among the Binalud mountain range, consisting of mountains one after the other that form the rugged mountainous terrain of western Mashhad. However, for non-professional nature lovers who need more facilities, Mellat Park is suitable enough. Recently, a fountain has been placed between the multi-level intersection, with its fountain flowing through artificial rocks, as a reminder of the abundant water in the area. Mellat Park is one of the sights of Mashhad, accessible by metro from the airport and railway.
کشفرود، ریزرود مهم زیاد داره که در طول همه فصل های سال خروشان باشه. از آن جمله به ریزرودهای روستای نخودک (ایثارگران فعلی) و خین عرب اشاره میکنم.
نخودک و خین عرب رو به دلیل موقعیت اجتماعی مسبوق به سابقه ای که داشته باهم می آوریم. حتی الآن هم که ارتباطات اینترنت فراگیر نشده، بسیاری این دو را باهم معرفی میکنند.
چند روز پیش داشتم از جای حرم رد میشدم که یه آقایی کارت طب سنتی رو با دو نام همراه هم داد به من. به سایر زائرین و مسافران میداد، به من هم داد. یکی از نام ها حاج آقا عرب بود و دیگری الآن یادم نیست. یاد نخودکی و یار همراه او در خین عرب افتادم.
خین عرب در زمان های قدیم، تا اواسط دهه چهل شمسی و بلکه الآن، شهرت جهانی داشته، و آن را مدیون پزشکان حاذقی چون شیخ نخودکی بوده است.
تا اواسط دهه چهل و حتی دهه هفتاد شمسی، مناطق نخودک و خین عرب سرشار آب و آبادانی بوده است. قلعه نخودک شهرت داشت و رود خروشان خین عرب، مردم را یاد اروند رود می انداخت. در آن مناطق شغل اغلب مردم کشاورزی بوده است. بیش از هفتاد درصد مردم ایران تا همین چند سال پیش که شهرها چنین زرق و برق و امکاناتی به رخ نمیکشیدند، کشاورزی بوده است.
نام اصلی شیخ نخودکی، شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی بوده است. مردم او را به سبب مداوایی که میکرده است میشناختند. نقل است که او کیمیاگری (بیوشیمی و فراتر از آن) هم میکرده است و در آن زبانزد بوده است. شخصی که در خین عرب همکار بوده است را نیز مردم با شاه عرب (علی، شیر خدا) میشناختند.
این ها، نه تنها به طبابت مشغول بودند، بلکه تبلیغ هم میکردند. از آنجا که طب شیمیایی در آن زمان سر بوده و رسانه دست طب سنتی ایران نبوده است، با نام خود و با نام روستا، تبلیغ طبابت و امامت را میکردند.
آنها که مداوا میشدند و آنها که نیازمند بودند، دست شیخ نخودکی را واسط خیر میدانستند و به او مراجعه میکردند. مردم پس از بستری شدن شیخ نخودکی در بیمارستان منتصریه، جای باغ ملی مشهد نزدیک بود نظم آنجا را به هم بزنند که وی از آنجا میرود. در همان زمان ها هم رحلت میکند و مقبره او در بست شیخ طوسی حرم امام رضا تا سالها پس از وفات محل زیارت او میشود. هنوز که هنوزه زائران بسیاری در جستجوی مقبره شیخ نخودکی به بست شیخ طوسی می آیند تا او را زیارت کنند.
شیخ نخودکی تا زمانی که زنده بود رونق کشاورزی و پزشکی سنتی در ایران بود. روستای نخودک و خین عرب، هر دو به واسطه حضور این اطبا تا همین دهه هفتاد شمسی رونق کشاورزی خود را حفظ کرده بودند.
__
Kashafrud has many important tributaries that are flowing throughout the year. Among them, I would like to mention the tributaries of the village of Nakhodk (currently Izagaran) and Khin Arab.
We bring Nakhodk and Khin-e-Arab together because of their historical social status. Even now, when internet connections are not widespread, many people introduce the two together.
A few days ago, I was passing by the shrine when a gentleman gave me a traditional medicine card with two names attached to it. He gave it to other pilgrims and travelers, and he gave it to me too. One of the names was Hajj Agha Arab and I don’t remember the other now. I remembered Nakhodki and his companion in Khin Arab.
Khin Arab was world famous in ancient times, until the mid-1960s and even now, and it owes it to skilled doctors like Sheikh Nakhodki.
Until the mid-1960s and even the 2000, the Nakhodk and Khin Arab areas were rich in water and prosperity. The Nakhodak Castle was famous, and the roaring Khin Arab River reminded people of the Arvand River. In those areas, most people's jobs were agriculture. More than seventy percent of the people of Iran were farmers until a few years ago, when cities did not boast such splendor and facilities.
Sheikh Nakhodaki's real name was Sheikh Hassan Ali Muqaddadi Isfahani. People knew him for the healing he practiced. It is said that he also practiced alchemy (biochemistry and beyond) and was famous for it. People also knew the person who worked in Khin Arab like the king of Arab (Ali, the Lion of God).
They were not only engaged in medicine, but also preached. Since chemical medicine was the mainstay at that time and the media was not available to traditional Iranian medicine, they preached medicine and Imamate (leadership) under their own names and the names of the villages.
Those who were being treated and those who were in need considered Sheikh Nukhodaki's hand as a means of good and would turn to him. After Sheikh Nukhodaki was hospitalized in the Montaseriyeh Hospital, the place where the National Garden of Mashhad was located, people were about to disrupt the order of the place where he was leaving. At the same time, he passed away and his tomb in the Sheikh Tusi Bast, the shrine of Imam Reza, became a place of pilgrimage for many years after his death. Even today, many pilgrims in search of Sheikh Nukhodaki's tomb come to Sheikh Tusi Bast to visit him.
Sheikh Nukhodaki was a prosperous farmer and traditional medicine in Iran while he was alive. The villages of Nukhodak and Khin Arab, both of which had maintained their agricultural prosperity due to the presence of these doctors until the 2000s.